با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Intransigent

ɪnˈtrænsədʒnt ɪnˈtrænsədʒnt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
سخت‌گیر، سرسخت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- Owing to their intransigent attitude, the ceasefire agreement was not signed.
- به‌‌دلیل روش آشتی‌ناپذیر آنان قرارداد آتش‌بس امضا نشد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intransigent

  1. adjective uncompromising
    Synonyms: tenacious, stubborn, obstinate, resolute, inflexible, adamant
  2. adjective difficult, stubborn
    Synonyms: awkward, bullheaded, cantankerous, contrary, hang tough, hard-line, headstrong, immovable, incompliant, incurable, indocile, indomitable, insoluble, locked in, mulish, obdurate, obstinate, pat, pertinacious, perverse, pigheaded, recalcitrant, refractory, resolute, self-willed, set in stone, tenacious, tough, tough-nut, unbending, uncompromising, uncooperative, undisciplined, ungovernable, unmanageable, unpliable, unruly, unyielding, wayward, wild, willful
    Antonyms: amenable, easy, facile, manageable

ارجاع به لغت intransigent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intransigent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intransigent

لغات نزدیک intransigent

پیشنهاد بهبود معانی