امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Headstrong

ˈhedstrɑːŋ ˈhedstrɒŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
خودسر، خودرأی، لج‌باز، خودسرانه، لجاجت‌آمیز،لجوج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a headstrong, rough man
- مرد قد و خشن
- a headstrong effort
- کوشش لجوجانه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد headstrong

  1. adjective stubborn
    Synonyms:
    bullheaded contrary determined foolhardy froward hard-core hard-nosed hard-shell heedless imprudent impulsive intractable locked-in mule mulish murder obstinate perverse pig-headed rash reckless refractory self-willed strong-minded uncontrollable ungovernable unruly unyielding willful
    Antonyms:
    calm docile moderate obedient submissive tolerant

ارجاع به لغت headstrong

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «headstrong» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/headstrong

لغات نزدیک headstrong

پیشنهاد بهبود معانی