پزشکی (بیماری) مقاوم، صعبالعلاج، مقاومبهدرمان، مزمن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
The tumor was deemed refractory to chemotherapy.
تومور به درمان دارویی مقاوم بود.
The refractory disease required aggressive treatment strategies.
بیماری صعبالعلاج نیازمند استراتژیهای درمانی تهاجمی بود.
سرکش، گردنکش، سرسخت، نافرمان، لجوج
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The refractory child refused to eat his vegetables.
کودک لجوج از خوردن سبزیجاتش امتناع کرد.
The refractory patient was difficult to treat.
درمان بیمار لجوج دشوار بود.
(آجر و سرامیک و غیره) نسوز، دیرگداز
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «refractory» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/refractory