با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Untoward

ˌʌnˈtɔːrd ˌʌntəˈwɔːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
تبهکار، فاسد، خودسر - نامساعد، بدآمد، نامناسب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- an untoward remark
- یک حرف بیجا
- untoward circumstances
- شرایط نامساعد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد untoward

  1. adjective troublesome
    Synonyms: adverse, annoying, awkward, contrary, disastrous, disturbing, fractious, hapless, ill-starred, inauspicious, inconvenient, indocile, inimical, inopportune, intractable, irritating, luckless, misfortunate, perverse, recalcitrant, refractory, star-crossed, undisciplined, unfavorable, unfortunate, ungovernable, unhappy, unlucky, unmanageable, unpliable, unpropitious, unruly, untimely, unyielding, vexatious, wild
    Antonyms: auspicious, happy, lucky
  2. adjective improper; not suitable
    Synonyms: improprietous, inappropriate, indecent, indecorous, indelicate, malodorous, out of place, rough, unbecoming, uncouth, unfitting, ungodly, unseemly
    Antonyms: acceptable, proper, suitable

ارجاع به لغت untoward

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «untoward» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/untoward

لغات نزدیک untoward

پیشنهاد بهبود معانی