با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Hapless

ˈhæpləs ˈhæpləs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    بیچاره
    • - a hapless mother with four orphaned children
    • - مادر سیه روزگار با چهار طفل یتیم
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد hapless

  1. adjective unfortunate
    Synonyms: behind the eightball, cursed, hexed, ill-fated, ill-starred, infelicitous, jinxed, jonah, loser, luckless, miserable, poor fish, sad sack, snakebit, star-crossed, unhappy, unlucky, untoward, voodooed, woeful, wretched
    Antonyms: fortuitous, fortunate, lucky, well-off

ارجاع به لغت hapless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hapless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hapless

لغات نزدیک hapless

پیشنهاد بهبود معانی