صفت تفضیلی:
luckierصفت عالی:
luckiestخوشاقبال، بختیار، خوشیمن، خوشقدم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He is a lucky man.
او مرد خوششانسی است.
This is my lucky sign.
این علامت برای من آمد دارد.
a lucky bead
مهرهی شگوندار
a lucky change
دگرگونی موفقیتآمیز
a lucky escape from certain death
فرار نیکبختانه از مرگ حتمی
You were lucky not to get arrested.
شانس آوردی که بازداشت نشدی.
خوش اقبال بودن در، شانس آوردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lucky» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lucky