نابهجا، عارضی، خارجی، الحاقی، اکتسابی، غیرموروثی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His knowledge of the minister was quite adventitious.
آشنایی او با وزیر کاملاً تصادفی بود.
adventitious roots growing on a stem
ریشههای نابهجا که بر ساقه روییده است
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «adventitious» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adventitious