آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Extrinsic

ekˈstrɪnzɪk ekˈstrɪnzɪk

معنی extrinsic | جمله با extrinsic

adjective formal

خارجی، بیرونی

The extrinsic factors influenced her decision to relocate.

عوامل بیرونی بر تصمیم او برای نقل‌مکان تأثیر گذاشت.

The extrinsic factors, such as weather conditions, affected the outcome of the experiment.

عوامل بیرونی، مانند شرایط آب‌وهوایی، بر نتیجه‌ی آزمایش تأثیر گذاشت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

one of the extrinsic features of this building

یکی از ویژگی‌های بیرونی این ساختمان

adjective

کالبدشناسی خارجی، اکسترنسیک (اشاره به ماهیچه‌ای که از قسمتی از بدن که آن را به فعالیت وا می‌دارد فاصله دارد)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The extrinsic muscles of the eye facilitate its intricate motions.

ماهیچه‌های خارجی چشم حرکات پیچیده‌ی آن را تسهیل می‌کنند.

Extrinsic muscles of the foot guide its movements from afar.

عضلات اکسترنسیک پا حرکات آن را از دور هدایت می‌کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد extrinsic

ارجاع به لغت extrinsic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «extrinsic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/extrinsic

لغات نزدیک extrinsic

پیشنهاد بهبود معانی