نامربوط، بیربط، نامرتبط، غیروابسته، حاشیهای
her remark was unexpected and altogether extraneous.
اظهار او غیرمنتظره و کاملاً نامربوط بود.
The editor removed several extraneous paragraphs that did not contribute to the argument.
ویراستار چند پاراگراف بیربط را که به استدلال کمکی نمیکرد، حذف کرد.
they considered art to be extraneous to reality.
آنان هنر را چیزی خارج از حوزهی واقعیات میپنداشتند.
extraneous events
رویدادهای ناوابسته به هم (مستقل از هم)
extraneous information
اطلاعات نامربوط
extraneous noises
صداهای فرعی
برونی، خارجی، برونزاد، برونگاهی، از برون (به درون)، برون، خارج
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
any extraneous light in the camera will ruin the film.
هرگونه نور برونی در دوربین موجب خراب شدن فیلم خواهد شد.
protect the contents of the can from extraneous moisture.
محتویات قوطی را از رطوبت خارجی حفظ کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «extraneous» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/extraneous