امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Inappropriate

ˌɪnəˈproʊpriət ˌɪnəˈprəʊpri-ət
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more inappropriate
  • صفت عالی:

    most inappropriate

معنی و نمونه‌جمله

adjective C1
غیرمقتضی، بیجا، نامناسب، ناجور، بی‌مورد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- This dress is inappropriate for a funeral ceremony.
- این جامه برای مراسم ختم مناسب نیست.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inappropriate

  1. adjective not proper, suitable
    Synonyms:
    bad form disproportionate foot-in-mouth garbage ill-fitted ill-suited ill-timed improper inapplicable inapropos incongruous inconsonant incorrect indecorous inept irrelevant left-field malapropos off out of line out of place tasteless unbecoming unbefitting undue unfit unfitting unmeet unseasonable unseemly unsuitable untimely way off wrong wrong-number
    Antonyms:
    appropriate fitting ok proper suitable

ارجاع به لغت inappropriate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inappropriate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inappropriate

لغات نزدیک inappropriate

پیشنهاد بهبود معانی