امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Tasteless

    ˈteɪstləs ˈteɪstləs
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more tasteless

    • صفت عالی:

      most tasteless

    معنی

    adjective C2
    بی‌مزه، بی‌سلیقه، بی‌ذائقه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد tasteless

    1. adjective without flavor
      Synonyms:
      bland flavorless flat dull plain uninteresting weak stale thin watery insipid vapid tame mild boring blah unappetizing distasteful unpalatable unsavory savorless unseasoned watered-down uninspired plain vanilla vanilla unpleasurable without spice big zero nowhere zero pabulum
      Antonyms:
      tasty flavorful savory appetizing
    1. adjective cheap, vulgar
      Synonyms:
      vulgar rude coarse low crass rough flashy gaudy tacky showy garish uncouth hideous loud tawdry artificial foolish stupid impolite indelicate inelegant graceless ostentatious unrefined barbarous barbaric trivial tactless unseemly indiscreet improper ornate unpolished makeshift pretentious off-color outlandish raunchy low-down unsightly unlovely low-down-and-dirty useless indelicate
      Antonyms:
      nice tasteful moral couth

    ارجاع به لغت tasteless

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «tasteless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tasteless

    لغات نزدیک tasteless

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی