امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unsavory

American: ənˈseɪvəri British: ʌnˈseɪvəri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
بی‌مزه، بدبو، بد‌مزه، ناگوار، ناخوشایند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- He hangs around with unsavory characters.
- او با اشخاص ناباب رفت و آمد دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unsavory

  1. adjective revolting, sickening
    Synonyms:
    acid bitter bland disagreeable distasteful dull flavorless gross icky insipid lousy nasty nauseating no good objectionable obnoxious offensive rancid rank raunchy repellent repugnant repulsive rough sad shady sharp shifty sour stinking tart tasteless tough unappetizing unpalatable unpleasant wrong
    Antonyms:
    appetizing attractive savory

ارجاع به لغت unsavory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unsavory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unsavory

لغات نزدیک unsavory

پیشنهاد بهبود معانی