زننده، مانع، دافع، راننده، بیزارکننده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a mosquito-repellent spray
افشانهی دافع پشه
that drunken man's repellent words
حرفهای زنندهی آن مرد مست
water-repellent raincoat
بارانی ضدآب
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «repellent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/repellent