Repel

rɪˈpel rɪˈpel
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    repelled
  • شکل سوم:

    repelled
  • سوم‌شخص مفرد:

    repels
  • وجه وصفی حال:

    repelling

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb
دفع کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
adverb
دفع کردن، رد کردن، نپذیرفتن، جلوگیری کردن از، بیزار کردن، مقابله کردن
- Two like electrical charges repel one another.
- دو بار الکتریکی هم‌نام همدیگر را دفع می‌کنند.
- to repel an enemy attack
- حمله‌ی دشمن را دفع کردن
- I angrily repelled his suggestion.
- با خشم پیشنهاد او را رد کردم.
- Parichehr repelled Hassan's advances.
- پریچهر اظهار علاقه‌ی حسن را رد کرد.
- His actions have repelled the voters.
- اعمال او رأی‌دهندگان را از او زده کرده است.
- Fish smell repelled her.
- بوی ماهی او را بیزار می‌کرد.
- This spray repels mosquitos and flies.
- این افشانه پشه و مگس را دور می‌کند.
- a paint that repels moisture
- رنگی که رطوبت در آن اثر ندارد
- Water repels oil.
- آب با چربی آمیخته نمی‌شود.
- She repelled the temptation to pull the trigger.
- او وسوسه‌ی چکاندن ماشه را سرکوب کرد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد repel

  1. verb push away; repulse
    Synonyms: beat back, beat off, brush off, buck, cast aside, chase away, check, confront, cool, cut, decline, dismiss, disown, dispute, drive away, drive back, drive off, duel, fend off, fight, force back, force off, give cold shoulder to, hold back, hold off, keep at arm’s length, keep at bay, keep off, kick, knock down, oppose, parry, push back, put down, put to flight, rebuff, rebut, refuse, reject, resist, stand up against, stave off, traverse, turn down, ward off, withstand
    Antonyms: attract, draw
  2. verb induce aversion
    Synonyms: disgust, give a pain in neck, make sick, offend, put off, reluct, repulse, revolt, sicken, turn off, turn one’s stomach
    Antonyms: attract, draw

ارجاع به لغت repel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «repel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/repel

لغات نزدیک repel

پیشنهاد بهبود معانی