فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Hold Off

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb C2
جلوی حمله یا اقدام کسی را گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
phrasal verb
به تعویق انداختن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hold off

  1. phrasal verb delay someone or something temporarily; to keep at bay
  1. phrasal verb delay commencing
  1. phrasal verb delay commencing an action

ارجاع به لغت hold off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hold off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hold-off

لغات نزدیک hold off

پیشنهاد بهبود معانی