آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۴ خرداد ۱۴۰۴

    Dispute

    dɪˈspjuːt / / ˈdɪspjuːt dɪˈspjuːt / / ˈdɪspjuːt

    گذشته‌ی ساده:

    disputed

    شکل سوم:

    disputed

    سوم‌شخص مفرد:

    disputes

    وجه وصفی حال:

    disputing

    شکل جمع:

    disputes

    معنی dispute | جمله با dispute

    noun countable uncountable C2

    احتلاف، نزاع، ستیزه، مشاجره، مناقشه

    The two countries submitted their border dispute to an international court.

    دو کشور مناقشات مرزی خود را به دادگاه بین‌المللی ارجاع کردند.

    Their dispute over pay was finally resolved.

    مشاجره‌ی آن‌ها بر سر دستمزد، سرانجام حل شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the philosophers' dispute over the meaning of justice

    بحث فلاسفه درباره‌ی معنی عدالت

    a philosophical dispute

    بحث فلسفی

    verb - intransitive verb - transitive C2

    مخالفت کردن، انکار کردن، رد کردن، زیرسؤال بردن، مورد بحث قرار دادن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    He will fiercely dispute any accusation of wrongdoing, as he believes he is innocent.

    او هر گونه اتهام نادرستی را به‌شدت رد خواهد کرد، زیرا خود را بی‌گناه می‌داند.

    The lawyer tried to dispute the witness's testimony, citing inconsistencies.

    وکیل سعی کرد شهادت شاهد را زیرسؤال ببرد و به تناقضات اشاره کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a bitter old man much given to disputing over any suggestions made by others

    پیرمرد تندخویی که عادت دارد با هرگونه پیشنهاد دیگران محالفت کند

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد dispute

    1. noun argument
      Synonyms:
      disagreement discussion controversy debate conflict quarrel altercation squabble bickering row strife friction words falling-out uproar disturbance commotion fuss fracas misunderstanding discord contention variance dissension polemic tiff wrangle brawl broil flare-up rumpus hubbub beef miff fireworks feud brouhaha embroilment bone of contention
      Antonyms:
      agreement
    1. verb argue
      Synonyms:
      debate discuss quarrel contend contest challenge deny contradict refute disprove impugn rebut question bicker wrangle squabble clash altercate doubt controvert gainsay negate confute pick a bone take on lock horns bump heads hassle agitate brawl canvass moot kick around thrash out toss around have at disaffirm jump on one’s case discept quibble
      Antonyms:
      agree give in go along

    Collocations

    beyond dispute

    غیرقابل بحث، قطعی، واضح، بی‌چون و چرا

    in dispute

    قابل بحث، مورد بحث، مورد مذاکره، تحت بررسی

    industrial dispute

    (انگلیس) ناسازگاری (عدم توافق) کارگران و کارفرمایان

    settle a dispute

    حل و فصل کردن اختلاف، فیصله دادن به دعوا

    bitter dispute

    اختلاف تلخ، نزاع شدید

    Collocations بیشتر

    dispute arises

    اختلاف/نزاع/مشاجره پیش می‌آید / بروز اختلاف

    سوال‌های رایج dispute

    گذشته‌ی ساده dispute چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده dispute در زبان انگلیسی disputed است.

    شکل سوم dispute چی میشه؟

    شکل سوم dispute در زبان انگلیسی disputed است.

    شکل جمع dispute چی میشه؟

    شکل جمع dispute در زبان انگلیسی disputes است.

    وجه وصفی حال dispute چی میشه؟

    وجه وصفی حال dispute در زبان انگلیسی disputing است.

    سوم‌شخص مفرد dispute چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد dispute در زبان انگلیسی disputes است.

    ارجاع به لغت dispute

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «dispute» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dispute

    لغات نزدیک dispute

    • - disputatious
    • - disputatiously
    • - dispute
    • - dispute arises
    • - disqualification
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    interceptor into ironically isn't it looks like it takes two to tango item of news I've Jan jat jaw JK jupiter judicable juggler قانون‌گذاری قیمومت غنج ارجاع ارزش‌گذاری ارغنون نصیب نغمه نغمه‌سرا نغمه‌خوان مقننه کارگزاری مغفرت تغافل کامکار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.