آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۶ تیر ۱۴۰۴

    English

    ˈɪŋɡlɪʃ ˈɪŋɡlɪʃ

    معنی english | جمله با english

    noun verb - transitive adjective

    انگلیسی، مربوط به مردم و زبان انگلیسی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    English customs

    رسوم انگلیسی

    English cooking

    آشپزی انگلیسی

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    I am a professor of English literature.

    من استاد ادبیات انگلیسی هستم.

    His English is poor.

    انگلیسی او ضعیف است.

    Do you speak English?

    انگلیسی بلدید؟ (انگلیسی صحبت می کنید؟)

    English is the native language of England, the U.S., Canada, Australia, and others.

    انگلیسی زبان مادری مردم انگلیس، ایالات متحده، کانادا و استرالیا و غیره است.

    English has three periods: old English, middle English, and modern English

    انگلیسی سه دوره دارد: انگلیسی کهن، انگلیسی میانه و انگلیسی نوین

    broken English

    انگلیسی دست‌وپاشکسته

    American English

    انگلیسی رایج در امریکا

    British English

    انگلیسی رایج در انگلستان

    I have English in the mornings.

    صبح‌ها کلاس انگلیسی دارم.

    His works have been Englished several times.

    آثار او چندین بار به انگلیسی برگردانده شده است.

    Their language also grows by Englishing foreign words.

    زبان آن‌ها از راه انگلیسی کردن واژه‌های خارجی نیز گسترش می‌یابد.

    he told us in English ...

    او به انگلیسی به ما گفت ...

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد english

    1. noun The English language of a specific period or place
      Synonyms:
      English language british britons anglo-saxons englishmen islanders britishers John Bulls limeys cockneys afrikaans akan aleut albanian andaman arawak anzanite aymara bashkir batak bhili bihari bini bikol blackfoot brahui buginese burushaski buryat cantonese cheremis cherokee chibcha chuvash cuman czech dafla dinka dyak edo elamitic faliscan fula gadaba galcha galla garo goldi gondi guanche guarani haida hausa ho Hopi hottentot iban ibanag ibo igorot ivatan kachin kafiri kalmuck kamchadal kanarese kara-kalpak karamojong karankawa kashubian keres ket khamti kharia khasi khmer khondi khosa khowar kickapoo kirghiz kiriwina kodagu kohistani koiari kolami komi konkani koryak korwa kuki kumyk kunama kurukh kutchin kutenai kuy lahnda lamut lampong lao lapp limbu luwian madurese magyar malayalam manchu mandingo mangarevan manobo mende messapian meithei mishmi mishongnovi misima miskito mon mordvin mordvinian moro mru muong mura murmi muskogee naga newari ngala ngbaka nicobarese niuean nogai nootka oraon oriya ostyak pahlavi palaic palau palaung pali pampango pangasinan paya plattdeutsch polabian prakrit quechua romansh sakai sasak serbo-croatian shan shilha shluh soyot syriac syryenian tagula tajiki takelma tamashek tavgi tigre tipura tocharian toda tulu tungus uighur uzbek votyak wa xhosa yakut yoruba yurak zulu
    1. noun The people of England
      Synonyms:
      English people
    1. adjective
      Synonyms:
      british anglo-saxon anglican anglo anglian britannic english-speaking saxon insular commonwealth anglicized Her Majesty's His Majesty's England's limey norman russian afghani tagalog urdu malay nepali estonian finnish georgian hawaiian lithuanian slovak armenian slovenian albanian Kurdish latvian aztec samoan ethiopic fijian maori sinhalese visayan akkadian amharic aramaic balinese berber byelorussian carolinian faeroese frisian fulani gaulish hittite illyrian karelian Kashmiri lettish livonian lusatian lycian lydian macedonian malagasy marathi oscan osmanli ossetic pashto phrygian ruthenian sardinian slovene sogdian sorbian Sumerian tahitian turkoman araucanian assamese avestan algonquin annamese anglic

    Collocations

    in english

    به انگلیسی

    in plain english

    به انگلیسی ساده، به زبان ساده

    english breakfast

    صبحانه‌ی انگلیسی (چای یا قهوه و نان برشته و مربا و خوراک پخته مثلاً تخم مرغ و گوشت خوک)

    the english

    انگلیسی‌ها، مردم انگلستان

    Idioms

    in plain english

    1- به انگلیسی ساده و قابل‌فهم 2- (عامیانه) رک، صریح

    سوال‌های رایج english

    معنی English به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «English» در زبان فارسی به «انگلیسی» ترجمه می‌شود.

    کلمه «English» یکی از شناخته‌شده‌ترین واژه‌ها در جهان است که هم به زبان انگلیسی اشاره دارد و هم به ملیت یا چیزی مرتبط با انگلستان. زبان انگلیسی به عنوان یکی از پرکاربردترین زبان‌ها در جهان شناخته می‌شود و نقش مهمی در ارتباطات بین‌المللی، تجارت، آموزش و فرهنگ ایفا می‌کند. این زبان به عنوان زبان رسمی یا زبان دوم در بسیاری از کشورها مورد استفاده قرار می‌گیرد و یادگیری آن برای بسیاری از افراد در سراسر جهان اهمیت ویژه‌ای دارد.

    از نظر تاریخی، زبان انگلیسی ریشه در زبان‌های ژرمنی دارد و با گذشت زمان، تحت تأثیر زبان‌های مختلفی همچون لاتین، فرانسوی و دیگر زبان‌ها قرار گرفته است. این ترکیب فرهنگی و زبانی باعث شده است که زبان انگلیسی واژگان غنی و گرامر پیچیده‌ای داشته باشد که در عین حال، قابلیت تطبیق با شرایط مختلف را نیز داراست. این ویژگی‌ها سبب شده‌اند که انگلیسی به زبان اصلی در زمینه‌های مختلف علمی، فناوری و هنری تبدیل شود.

    «English» همچنین به عنوان صفت برای توصیف هر چیزی که مربوط به فرهنگ، مردم یا کشور انگلستان باشد، به کار می‌رود. به عنوان مثال، ادبیات انگلیسی، تاریخ انگلیسی، موسیقی انگلیسی و... همه نشان‌دهنده‌ی ارتباط با این کشور و فرهنگ آن است. این کاربرد صفتی نیز گستردگی معنایی واژه را نشان می‌دهد که فراتر از یک زبان صرف است.

    در دنیای امروز، تسلط بر زبان انگلیسی به یک مهارت کلیدی تبدیل شده است که می‌تواند درهای زیادی را در زمینه‌های شغلی، تحصیلی و اجتماعی به روی افراد باز کند. اهمیت این زبان در سطح جهانی باعث شده است تا بسیاری از کشورهای غیرانگلیسی‌زبان نیز آموزش آن را در مدارس خود به عنوان زبان دوم یا زبان خارجی قرار دهند.

    «English» نه تنها یک زبان بلکه نمادی از فرهنگ و ارتباط بین‌المللی است که به وسیله آن میلیون‌ها نفر در سراسر جهان می‌توانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. این واژه نشان‌دهنده‌ی یک پل فرهنگی و زبانی است که دنیا را به هم نزدیک‌تر کرده است.

    ارجاع به لغت english

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «english» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/english

    لغات نزدیک english

    • - england
    • - englander
    • - english
    • - english breakfast
    • - english bulldog
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    motivator move forward move house multitude playfulness playlist plight pls poesy poignant permission perplexity persecution personal personally پنبه مرفه شست هل دادن آپدیت امضا املا ارتقا انشا انشعاب منشعب گله گزار گله‌گزاری شماره گذاری کردن علامت‌گذار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.