با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Frisian

    ˈfrɪʒən ˈfrɪzɪən
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    همچنین می‌توان از friesian به‌ جای frisian استفاده کرد.

    معنی‌ها

    noun adjective
    بومی سرزمین فریزلند و یا جزایر فریزیان

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    noun adjective
    عضو قبیله‌ی باستانی آلمانی‌نژاد (ساکن در شمال هلند)
    noun adjective
    زبان فریزی (یا فریزیان) که شبیه به هلندی و انگلیسی کهن است
    noun adjective
    وابسته به جزایر فریزی (یا فریزیان) و یا سرزمین فریزلند
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت frisian

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «frisian» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/frisian

    لغات نزدیک frisian

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی