فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Commonwealth

ˈkɑːmənwelθ ˈkɒmənwelθˈkɑː-

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun

جمهور، هیئت ملت، دولت، مردم (یک کشور)، مردمان، مردمگان، کشور آزاد، کشور فدرال

the Commonwealth of Australia

کشور فدرال استرالیا

His Utopia is not a chimerical commonwealth but a practical improvement on what already exists.

آرمان‌شهر او یک کشور فدرال خیالی نیست؛ بلکه بهبودی عملی در چیزی است که حال وجود دارد.

noun

(در مورد برخی ایالت‌های امریکا) ایالت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

the Commonwealth of Virginia

ایالت ویرجینیا

noun

(مهجور) خیر و رفاه عمومی، سعادت جامعه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد commonwealth

  1. noun political or geographic area
    Synonyms:
    people nation society citizens citizenry republic democracy polity body politic commonality federation

Collocations

the commonwealth

(انگلیس) دولت کرومول (۶۰-۱۶۴۹) (آن را Protectorate هم می‌نامیدند)، کشورهای مشترک‌المنافع بریتانیا

ارجاع به لغت commonwealth

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «commonwealth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/commonwealth

لغات نزدیک commonwealth

پیشنهاد بهبود معانی