با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Democracy

dɪˈmɑːkrəsi dɪˈmɒkrəsi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    democracies

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
دموکراسی، مردم‌سالاری، حکومت قاطبه‌ی مردم
- Switzerland is a democracy.
- سوئیس کشوری مردم سالار است.
- In a democracy the government does not control the media.
- در یک کشور مردم سالار (دموکراسی)، دولت رسانه‌ها را کنترل نمی‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد democracy

  1. noun government in which people participate
    Synonyms: commonwealth, egalitarianism, emancipation, equalitarianism, equality, freedom, justice, liberal government, representative government, republic, suffrage

لغات هم‌خانواده democracy

ارجاع به لغت democracy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «democracy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/democracy

لغات نزدیک democracy

پیشنهاد بهبود معانی