با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Demobilization

dɪˌmoʊbəlaɪˈzeɪʃn̩ dɪˌməʊbəlaɪˈzeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
رفع بسیج عمومی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد demobilization

  1. noun Act of changing from a war basis to a peace basis including disbanding or discharging troops
    Synonyms: demobilisation, disarmament, uncaging, ungagging, unshackling
    Antonyms: mobilization

ارجاع به لغت demobilization

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «demobilization» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/demobilization

لغات نزدیک demobilization

پیشنهاد بهبود معانی