Disarmament

dɪˈsɑːrməmənt dɪsˈɑːməmənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
خلع سلاح

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The disarmament of defeated nations must be complete.
- خلع سلاح ملت‌های شکست‌خورده باید کامل باشد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disarmament

  1. noun reduction of weapons
    Synonyms: arms limitation, arms reduction, conquest, crippling, de-escalation, demilitarization, demobilization, disablement, disqualification, freeze, neutralizing, occupation, pacification, paralyzing, rendering powerless, subjugation
    Antonyms: arming, buildup

ارجاع به لغت disarmament

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disarmament» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disarmament

لغات نزدیک disarmament

پیشنهاد بهبود معانی