منجمد شدن، مسدود شدن با یخ، بی حرکت شدن، فلج شدن، قادر به انجام کاری نبودن، خشک شدن، یخ زدن، میخکوب شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
The freeze destroyed the crop.
یخبندان محصولات را از بین برد.
Freeze! or I'll shoot!
بیحرکت! و الا شلیک میکنم!
I froze with terror.
از ترس خشکم زد.
The wheels were frozen to the ground.
(در اثر یخبندان) چرخها به زمین چسبیده بود.
I am freezing cold.
خیلی سردم است (دارم از سرما یخ میزنم).
The milk began to freeze.
شیر شروع به یخ بستن کرد.
The water pipe froze.
لولهی آب یخ زد.
Water freezes in cold weather.
آب در هوای سرد یخ میبندد.
منجمد کردن، بیحرکت ساختن، بی اندازه سرد کردن، سرما زده کردن، در اثر سرمازدگی مردن، متوقف کردن، ثابت کردن(قیمت ها و...)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The government has ordered a freeze on wages and prices.
دولت دستور داده است که مزدها و قیمتها ثابت بماند.
Drug traffickers' bank accounts were frozen.
حسابهای بانکی فروشندگان مواد مخدر را مسدود کردند.
I froze the rest of the fish.
بقیهی گوشت ماهی را گذاشتیم یخ بزند.
They agreed to freeze the production on nuclear bombs.
آنان توافق کردند که تولید بمبهای اتمی را متوقف کنند.
Brokers and middlemen should be frozen out of the fruit market.
دست دلالها و واسطهها باید از بازار میوه قطع شود.
انجماد، یخ زدگی،، یخ بندان، سردی، نگاه داری مواد خوراکی و نوشابه در جای سرد، یخچال، سرد کننده
freezing weather
هوایی بسیار سرد (یخبندان)
frozen meat
گوشت یخزده
Our pool is frozen over thinly.
روی حوض ما یخ نازکی بسته است.
Freeze can crack the pipes.
یخزدگی میتواند لولهها را بترکاند.
freezing point
نقطهی انجماد
It is freezing outside.
هوای بیرون مثل یخ است.
a frozen lake
دریاچهی یخبسته
The freeze lasted until Nowruz.
سرمای شدید تا نوروز ادامه داشت.
توقف تولید و آزمایش و استقرار تسلیحات نظامی
the nuclear test freeze
توقف (ایستانش) آزمایشهای هستهای
پرورش گوسفند و صدور آنها به خارج
زندان
(عامیانه) چسبیدن به، انگل کسی شدن، رها نکردن
1- (گیاه و غیره) در اثر سرما مردن، از بین رفتن، یخ زدن، سرمازده شدن 2- (عامیانه- با سردی یا رفتار غیردوستانه و غیره) بیرونکردن، راه ندادن، اجازهی شرکت ندادن
دارای لایهای از یخ شدن، رویه بستن، یخ بستن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «freeze» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/freeze