آخرین به‌روزرسانی:

Congeal

kənˈdʒiːl kənˈdʒiːl

گذشته‌ی ساده:

congealed

شکل سوم:

congealed

سوم‌شخص مفرد:

congeals

وجه وصفی حال:

congealing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ماسیدن، یخ بستن، بستن، منجمد شدن، سفت کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The fat had congealed into a layer on top of the bowl of soup.

چربی به‌صورت لایه‌ای روی سوپ بسته بود.

Blood congeals in a short time.

خون در زمان کمی منعقد می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد congeal

  1. verb coagulate
    Synonyms:
    thicken harden set solidify clot curdle gel jell cake freeze concrete condense gelatinize jelly jellify gelate glob up stiffen refrigerate indurate gelatinate dry clabber
    Antonyms:
    melt dissolve thin liquify separate

سوال‌های رایج congeal

گذشته‌ی ساده congeal چی میشه؟

گذشته‌ی ساده congeal در زبان انگلیسی congealed است.

شکل سوم congeal چی میشه؟

شکل سوم congeal در زبان انگلیسی congealed است.

وجه وصفی حال congeal چی میشه؟

وجه وصفی حال congeal در زبان انگلیسی congealing است.

سوم‌شخص مفرد congeal چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد congeal در زبان انگلیسی congeals است.

ارجاع به لغت congeal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «congeal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/congeal

لغات نزدیک congeal

پیشنهاد بهبود معانی