امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Congee

ˈkɑːndʒiː ˈkɒndʒiː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
غذا و آشپزی کانگی (یک نوع سوپ چینی) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- I like to add a sprinkle of black pepper to my congee.
- دوست دارم مقداری فلفل سیاه به کانگی خود اضافه کنم.
- I had a delicious bowl of congee for breakfast this morning.
- امروز صبح برای صبحانه یک کاسه کانگی خوشمزه خوردم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد congee

  1. noun Formal permission to depart
    Synonyms:
    congé
  1. verb Perform a ceremonious bow
    Synonyms:
    congé
  1. noun A Chinese rice gruel eaten for breakfast
    Synonyms:
    jook
  1. noun (architecture) a concave molding
    Synonyms:
    congé
  1. noun An abrupt and unceremonious dismissal
    Synonyms:
    congé

ارجاع به لغت congee

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «congee» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/congee

لغات نزدیک congee

پیشنهاد بهبود معانی