فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Congelation

kɑːndʒəˈleɪʃən ˌkɒndʒɪˈleɪʃən

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

سفت‌شدگی، منجمدشدگی، دلمه‌شدگی (روغن و شیر و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The congelation of the chocolate was perfect, resulting in a smooth and creamy texture.

سفت‌شدگی شکلات عالی بود و منجر به بافت نرم و خامه‌ای شد.

The congelation of the milk in the fridge caused it to form a layer of ice on top.

منجمدشدگی شیر در یخچال باعث شد لایه‌ای از یخ روی آن تشکیل شود.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت congelation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «congelation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/congelation

لغات نزدیک congelation

پیشنهاد بهبود معانی