۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Inhibit

ɪnˈhɪbɪt ɪnˈhɪbɪt

گذشته‌ی ساده:

inhibited

شکل سوم:

inhibited

سوم‌شخص مفرد:

inhibits

وجه وصفی حال:

inhibiting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive C1

باز داشتن و نهی کردن، منع کردن، مانع شدن، از بروز احساسات جلوگیری کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

A heavy tax load inhibits investment.

بار سنگین مالیات جلو سرمایه‌گذاری را می‌گیرد.

a people long inhibited by superstition

مردمی که مدتها خرافات آنان را از پیشرفت بازداشته بود

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Shyness inhibited her from laughing.

کم‌رویی او را از خنده بازمی‌داشت.

He is so inhibited that he wouldn't take his clothes off even in the bathroom.

او آن‌قدر کمرو است که در حمام هم لخت نمی‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inhibit

  1. verb restrict, prevent
    Synonyms:
    stop prevent restrain check hinder hold back obstruct impede repress suppress constrain prohibit forbid discourage frustrate arrest curb bar ward avert hold in outlaw withhold cramp enjoin stymie bridle faze hold down interdict keep in put on brakes taboo bit sandbag hog-tie hang up
    Antonyms:
    help aid assist allow free approve

لغات هم‌خانواده inhibit

  • verb - transitive
    inhibit

سوال‌های رایج inhibit

گذشته‌ی ساده inhibit چی میشه؟

گذشته‌ی ساده inhibit در زبان انگلیسی inhibited است.

شکل سوم inhibit چی میشه؟

شکل سوم inhibit در زبان انگلیسی inhibited است.

وجه وصفی حال inhibit چی میشه؟

وجه وصفی حال inhibit در زبان انگلیسی inhibiting است.

سوم‌شخص مفرد inhibit چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد inhibit در زبان انگلیسی inhibits است.

ارجاع به لغت inhibit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inhibit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inhibit

لغات نزدیک inhibit

پیشنهاد بهبود معانی