با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Inhibited

ɪnˈhɪbɪtɪd ɪnˈhɪbɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    inhibits
  • وجه وصفی حال:

    inhibiting

معنی

adjective
(روانشناسی) کم‌رو، خوددار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inhibited

  1. adjective shy
    Synonyms: bottled up, cold, constrained, frustrated, guarded, hung up, passionless, repressed, reserved, reticent, self-conscious, subdued, undemonstrative, unresponsive, uptight, withdrawn
    Antonyms: aggressive, bold, forward, immodest, self-confident

لغات هم‌خانواده inhibited

ارجاع به لغت inhibited

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inhibited» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inhibited

لغات نزدیک inhibited

پیشنهاد بهبود معانی