فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Self-confident

ˈselfˈkɑːnfədənt selfˈkɒnfɪdənt

صفت تفضیلی:

more self-confident

صفت عالی:

most self-confident

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2

مطمئن‌به‌نفس‌خود، متکی‌به‌خود، با اعتماد به نفس، توأم با اعتماد به نفس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The interview showed her as a self-confident and mature student.

مصاحبه نشان داد که او دانش‌آموزی بالغ و با اعتماد به نفس است.

A woman's voice came on the line, firm and self-assured.

صدای زنی که از پشت خط می‌آمد مستحکم و توأم با اعتماد به نفس بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد self-confident

  1. adjective secure with oneself
    Synonyms:
    self-assured assured sure of oneself self-reliant poised fearless sanguine undoubtful know-it-all hotshot hotdog
    Antonyms:
    insecure unsure unself-confident humble meek

ارجاع به لغت self-confident

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «self-confident» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/self-confident

لغات نزدیک self-confident

پیشنهاد بهبود معانی