با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Self-confident

ˈselfˈkɑːnfədənt selfˈkɒnfɪdənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more self-confident
  • صفت عالی:

    most self-confident

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
مطمئن‌به‌نفس‌خود، متکی‌به‌خود، با اعتماد به نفس، توأم با اعتماد به نفس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The interview showed her as a self-confident and mature student.
- مصاحبه نشان داد که او دانش‌آموزی بالغ و با اعتماد به نفس است.
- A woman's voice came on the line, firm and self-assured.
- صدای زنی که از پشت خط می‌آمد مستحکم و توأم با اعتماد به نفس بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد self-confident

  1. adjective secure with oneself
    Synonyms: assured, fearless, hotdog, hotshot, know-it-all, poised, sanguine, self-assured, self-reliant, sure of oneself, undoubtful
    Antonyms: humble, insecure, meek, unself-confident, unsure

ارجاع به لغت self-confident

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «self-confident» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/self-confident

لغات نزدیک self-confident

پیشنهاد بهبود معانی