آخرین به‌روزرسانی:

Self-confessed

ˌselfkənˈfest ˌselfkənˈfest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

خودمعترف، خودخستو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

a self-confessed thief

دزدی که خودش اقرار کرده

the self-confessed cheater

متقلب خودخستو

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت self-confessed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «self-confessed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/self-confessed

لغات نزدیک self-confessed

پیشنهاد بهبود معانی