آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Rampant

ˈræmpənt ˈræmpənt

معنی rampant | جمله با rampant

adjective

فراگیر، شایع، گسترده، بی‌رویه، مهارناشدنی، فزاینده، لگام‌گسیخته

The report highlighted the issue of rampant poverty in rural areas, demanding urgent intervention.

گزارش به مسئله‌ی فقر گسترده در مناطق روستایی اشاره کرد و خواستار مداخله‌ی فوری شد.

Rampant crime has made some neighborhoods unsafe.

جرایم مهارناشدنی باعث ناامن شدن برخی محله‌ها شده‌اند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Rumors ran rampant that he was resigning.

همه‌جا شایع شده بود که او دارد استعفا می‌دهد.

rampant beds of red flower

باغچه‌های انبوه گل‌های قرمز

a rampant crime wave

موج گسترده‌ای از جنایت

adjective

ایستاده روی دو پا، با پنجه‌های بالا آمده (معمولاً روی نشان‌ها)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Each family had its own symbol: theirs was a silver unicorn rampant.

هر خانواده نماد مخصوص خود را داشت؛ نماد آن‌ها تک‌شاخ نقره‌ای در حالت ایستاده بود.

The lion rampant is a common emblem in medieval European coats of arms.

شیر با پنجه‌های بالا آمده یکی از نمادهای رایج در نشان‌واره‌های قرون وسطای اروپاست.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a lion rampant

شیر خیزیده

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rampant

ارجاع به لغت rampant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rampant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rampant

لغات نزدیک rampant

پیشنهاد بهبود معانی