شایع، منتشرشده، فراوان، حکمفرما
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
rampant beds of red flower
باغچههای انبوه گلهای قرمز
a rampant crime wave
موج گستردهای از جنایت
Rumors ran rampant that he was resigning.
همهجا شایع شده بود که او دارد استعفا میدهد.
a lion rampant
شیر خیزیده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rampant» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rampant