امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rampant

ˈræmpənt ˈræmpənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

شایع، منتشر‌شده، فراوان، حکم‌فرما

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- rampant beds of red flower
- باغچه‌های انبوه گل‌های قرمز
- a rampant crime wave
- موج گسترده‌ای از جنایت
- Rumors ran rampant that he was resigning.
- همه‌جا شایع شده بود که او دارد استعفا می‌دهد.
- a lion rampant
- شیر خیزیده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rampant

  1. adjective uncontrolled, out of hand
    Synonyms:
    aggressive blustering boisterous clamorous dominant epidemic exceeding bounds excessive extravagant exuberant fanatical flagrant furious growing impetuous impulsive luxuriant on the rampage out of control outrageous pandemic predominant prevalent profuse raging rampaging rank rife riotous spreading tumultous/tumultuous turbulent unbridled unchecked uncontrollable ungovernable unrestrained unruly vehement violent wanton widespread wild
    Antonyms:
    checked controlled limited restrained

ارجاع به لغت rampant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rampant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rampant

لغات نزدیک rampant

پیشنهاد بهبود معانی