فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Outrageous

    aʊtˈreɪdʒəs aʊtˈreɪdʒəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective B2
    ظالمانه، عصبانی‌کننده، بیداد‌گرانه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - His behavior toward his children is outrageous.
    - رفتار او نسبت به بچه‌هایش بسیار زشت است.
    - an outrageous murder
    - قتل قبیح
    - outrageous remarks
    - اظهارات اهانت‌آمیز
    - This outrageous weather!
    - این هوای لعنتی!
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد outrageous

    1. adjective very bad
      Synonyms:
      bad awful terrible horrible egregious shocking atrocious heinous flagrant abominable unspeakable scandalous villainous wicked disgraceful infamous shameful odious contemptible nefarious monstrous corrupt degenerate beastly inhuman criminal violent wanton barbaric brazen malevolent flagitious opprobrious degrading debauching depraving shaming ungodly unbearable ignoble iniquitous scurrilous contumelious
      Antonyms:
      good wonderful delightful magnificent pleasing
    1. adjective beyond reasonable limits
      Synonyms:
      unreasonable excessive immoderate extravagant exorbitant steep offensive shocking scandalous preposterous crazy too much inordinate out of bounds uncivilized barbarous unconscionable last straw
      Antonyms:
      reasonable sensible acceptable mild

    ارجاع به لغت outrageous

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «outrageous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outrageous

    لغات نزدیک outrageous

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه