گذشتهی ساده:
outragedشکل سوم:
outragedسومشخص مفرد:
outragesوجه وصفی حال:
outragingشکل جمع:
outragesتخطی، غضب، هتک حرمت، از جا در رفتن، سخت عصبانی شدن، بیحرمت ساختن، بیعدالتی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They had planned outrages and assassination.
آنها نقشهی کارهای زشت و آدمکشی طرح کرده بودند.
an outrage against not only newspapers but also the society itself
توهین بزرگی نه تنها به روزنامهها؛ بلکه به اجتماع
She was overcome by a sense of outrage.
احساس خشم شدید بر او مستولی شد.
An act that outraged human nature.
عملی که نهاد بشری را خوار و خفیف کرد.
He tied the helpless woman and outraged her.
زن بیچاره را بست و به او تجاوز کرد.
The sight of injustice outraged her.
دیدن ظلم او را سخت برآشفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «outrage» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outrage