آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Affront

əˈfrʌnt əˈfrʌnt

معنی affront | جمله با affront

noun verb - transitive

آشکارا توهین کردن، روبه‌رو دشنام دادن، بی‌حرمتی،هتاکی، مواجهه، رودررویی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

They were deeply affronted by his behavior.

آنان سخت از رفتار او رنجیدند.

This is a serious affront to our nation.

این توهینی جدی به ملت ماست.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد affront

  1. noun an insult
    Synonyms:
    offense slight slur abuse insult injury outrage provocation vexation wrong slap put-down indignity dirty deed brickbat slap in the face backhanded compliment left-handed compliment

ارجاع به لغت affront

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «affront» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/affront

لغات نزدیک affront

پیشنهاد بهبود معانی