گذشتهی ساده:
displeasedشکل سوم:
displeasedسومشخص مفرد:
displeasesوجه وصفی حال:
displeasingخوشایند نبودن، رنجانیدن، دلگیرگردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His behavior has displeased everyone.
رفتار او همه را ناخشنود کرده است.
I am displeased with my job.
از شغلم خوشم نمیآید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «displease» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/displease