آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۱ شهریور ۱۴۰۴

    Play Dirty

    معنی play dirty | جمله با play dirty

    idiom

    تقلب کردن، ناجوانمردانه بازی کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    Don likes hockey, but he plays dirty.

    دان از هاکی خوشش می‌آید، اما تقلب می‌کند.

    a team that plays dirty

    تیمی که ناجوانمردانه بازی می‌کند

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد play dirty

    1. verb cheat
      Synonyms:
      deceive trick defraud con swindle dupe mislead rip off fleece burn scam bilk screw victimize hoodwink double-cross double-deal bamboozle beguile finagle chisel fudge shaft rook hose sucker flimflam sandbag caboodle bend the rules stretch the rules do a number on pull something funny stack the cards hit below the belt

    سوال‌های رایج play dirty

    معنی play dirty به فارسی چی می‌شه؟

    عبارت «play dirty» در زبان فارسی به «تقلب کردن»، «ناجوانمردانه بازی کردن» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «play dirty» به حالتی اشاره دارد که فرد برای رسیدن به هدف یا غلبه بر رقیب، از روش‌های ناعادلانه، غیر اخلاقی، فریبکارانه یا تهاجمی استفاده می‌کند. این عبارت اغلب در زمینه‌های رقابتی، کاری، ورزشی یا حتی اجتماعی به کار می‌رود و نشان می‌دهد که فرد قوانین یا هنجارهای پذیرفته‌شده را نادیده می‌گیرد تا به نتیجه مطلوب برسد. به عنوان مثال، در ورزش یا بازی‌های رقابتی، وقتی گفته می‌شود «He plays dirty on the field»، منظور این است که او برای پیروزی از حرکات غیرقانونی یا فریبکارانه استفاده می‌کند.

    در محیط‌های کاری و حرفه‌ای، «play dirty» می‌تواند به رفتارهایی اشاره کند که در ظاهر قانونی به نظر می‌رسند اما در واقع برای آسیب رساندن به دیگران یا پیش بردن اهداف شخصی استفاده می‌شوند. برای مثال، کسی که شایعات نادرست منتشر می‌کند یا به همکارانش آسیب می‌رساند تا خودش ارتقا یابد، «plays dirty». این کاربرد نشان‌دهنده‌ی رقابت ناعادلانه و فقدان اخلاق حرفه‌ای است و اغلب با نقد و نارضایتی دیگران مواجه می‌شود.

    در روابط اجتماعی، «play dirty» گاهی به تاکتیک‌های فریب، دست‌کاری احساسات یا سوءاستفاده از اعتماد دیگران اشاره دارد. به عنوان نمونه، فردی ممکن است برای رسیدن به منافع شخصی، اطلاعات دیگران را تحریف کند یا از نقاط ضعف آن‌ها سوءاستفاده نماید. این نوع رفتارها می‌تواند باعث آسیب روانی، بی‌اعتمادی و تضعیف روابط شود و نشان می‌دهد که «playing dirty» معمولاً اثرات منفی اجتماعی دارد.

    در متون تحلیلی و ادبی، «play dirty» به صورت استعاری نیز برای توصیف روش‌های ناعادلانه یا غیرمنصفانه در سیاست، تجارت یا رقابت‌های فرهنگی به کار می‌رود، بدون اینکه الزاماً به معنای واقعی خشونت باشد. این کاربرد به نویسنده یا تحلیل‌گر اجازه می‌دهد تا تقلب، زیرکی یا ناعادلانه عمل کردن در رقابت‌ها را به تصویر بکشد و اثرات آن را تحلیل کند.

    «play dirty» مفهومی است از رفتار ناعادلانه، فریبکارانه یا غیر اخلاقی برای رسیدن به اهداف شخصی یا غلبه بر رقبا. این عبارت در مکالمات روزمره، محیط کاری، روابط اجتماعی و متون تحلیلی کاربرد دارد و هشداردهنده‌ی پیامدهای منفی اخلاقی، روانی و اجتماعی رفتار ناعادلانه است.

    ارجاع به لغت play dirty

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «play dirty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/play-dirty

    لغات نزدیک play dirty

    • - play cricket
    • - play darts
    • - play dirty
    • - play dominoes
    • - play down
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    conversationalist copilot cornerstone cornstarch eid al-adha eleventh eliot elude emergence emergent empathetic empowerment ethics evan even-tempered پرورش ایاب و ذهاب راسخ رسوخ رشک رشک بردن رعیت رفعت روزن رهگذر زادبوم زرتشت زرشک زرشکی ساروج
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.