Scam

skæm skæm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun countable
کلاهبرداری، گوش‌بری، شیادی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun verb - transitive
رجوع شود به:confidence game
noun verb - transitive
کلاهبرداری کردن، گوش (کسی را) بریدن، شیادی کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scam

  1. noun swindle
    Synonyms: blackmail, cheating, con, con game, crooked deal, deceit, deception, dirty pool, double-cross, double-dealing, extortion, fast one, flimflam, fraud, hoax, hosing, hustle, racket, rip-off, shady deal, shakedown, sham, shell game, snow job, sting, sucker game

ارجاع به لغت scam

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scam» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scam

لغات نزدیک scam

پیشنهاد بهبود معانی