Scaly

ˈskeɪli ˈskeɪli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
فلس‌مانند، فلس‌فلس، پولک‌دار، زبر، ناهموار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scaly

  1. adjective Having the body covered or partially covered with thin horny plates, as some fish and reptiles
    Synonyms: rough, flaky, scabby, lepidote, scaley, broken, leprose, skinned, scabrous, scurfy, scaled

ارجاع به لغت scaly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scaly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scaly

لغات نزدیک scaly

پیشنهاد بهبود معانی