آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Scaled

American: ˈskeɪld British: skeɪld

سوم‌شخص مفرد:

scales

وجه وصفی حال:

scaling

معنی scaled

پولک‌دار، مدرج، فلس‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد scaled

  1. verb to measure
    Synonyms:
    compared estimated balanced computed graduated
  1. verb reach the highest point of
    Synonyms:
    ascended climbed mounted escalated surmounted regulated balanced rated measured ordered proportioned weighted ruled spread filmed clambered
    Antonyms:
  1. verb to peel
    Synonyms:
    peeled skinned stripped pared flaked
  1. adjective having the body covered or partially covered with thin horny plates, as some fish and reptiles
    Synonyms:
    scaly scaley

سوال‌های رایج scaled

وجه وصفی حال scaled چی میشه؟

وجه وصفی حال scaled در زبان انگلیسی scaling است.

سوم‌شخص مفرد scaled چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد scaled در زبان انگلیسی scales است.

ارجاع به لغت scaled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scaled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scaled

لغات نزدیک scaled

پیشنهاد بهبود معانی