سومشخص مفرد:
mountsوجه وصفی حال:
mountingسوارشده، نصبشده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
mounted police
پلیس سواره
a mounted gun
تفنگ پر
a mounted movie camera
دوربین فیلمبرداری آماده به کار
mounted patrol
پاسداران سواره، گشتیهای سواره
thousands of mounted specimens of large butterflies
هزاران نمونهی قابشده از پروانههای درشت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mounted» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mounted