سومشخص مفرد:
preparesوجه وصفی حال:
preparingآماده، مهیا، فراهم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
prepared for war
آمادهی جنگ
prepared mind
ذهن آماده
The prepared athlete warmed up before the game.
ورزشکار آماده قبل از مسابقه بدنش را گرم کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «prepared» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prepared