صفت تفضیلی:
ablerصفت عالی:
ablestتوانا، توانمند، لایق، قابل، قادر، ماهر، ماهرانه، آماده، بااستعداد، مناسب، شایسته، مستعد، خلیق، صلاحیتدار، دارای صلاحیت قانونی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Iranian women are able to vote.
زنان ایرانی دارای حق رأی هستند.
He is not able to buy the house.
او استطاعت خرید خانه را ندارد.
Some animals are able to see in the dark.
بعضی از حیوانات میتوانند در تاریکی ببینند.
When it comes to teaching, he is quite able.
در تدریس بسیار ماهر است.
able to read
قادر به خواندن
a shoe that is able to be repaired
کفشی که قابل تعمیر است.
a hill able to be climbed
تپهای که میتوان از آن بالا رفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «able» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/able