صفت تفضیلی:
more capableصفت عالی:
most capableتوانا، قابل، لایق، بااستعداد، صلاحیتدار، مستعد
He was not capable of killing the president.
او توانایی کشتن رئیسجمهور را نداشت.
The poison was capable of killing an elephant in five minutes.
زهر میتوانست در پنج دقیقه فیلی را بکشد.
a capable teacher
معلمی لایق
The sentence is capable of being misinterpreted.
امکان دارد که این جمله سو تعبیر شود.
an order capable of execution
دستور قابل اجرا
توانستن، قدرت داشتن، استعداد کاری را داشتن، واجد شرایط بودن، زبردست، با عرضه و با جربزه، آماده، مستعد، دارای امکان چیزی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He is not capable of this.
این کار از او بر نمیآید.
He is capable of telling a lie.
از او بر میآید که دروغ بگوید.
دانا، مولد علم، وابسته به علم
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «capable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/capable