صفت تفضیلی:
more incapableصفت عالی:
most incapableعاجز، ناتوان، ناقابل، نالایق، بیعرضه، محجور، نفهم
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She is incapable of lying and flattery.
او قادر به دروغ گفتن و تملق نیست.
He is incapable of doing this work.
او از پس این کار برنمیآید.
legally incapable
قانونی فاقد صلاحیت
He is incapable of change.
او قادر به عوض شدن نیست.
نا -، بی -، ناقادر به، ناتوان به
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «incapable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/incapable