Inexpert

    ˌɪnˈekspɜrːt ɪnˈekspɜːt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    بی‌تجربه، بی‌تخصص، بی‌مهارت، فاقدخبرگی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد inexpert

    1. adjective lacking the qualities, as efficiency or skill, required to produce desired results
      Synonyms:
      incompetent inefficient incapable unskilled inept unskillful inapt unworkmanlike
    1. adjective lacking experience and the knowledge gained from it
      Synonyms:
      inexperienced unskilled untrained green amateur unpracticed raw unseasoned uninitiate uninitiated untried unversed incompetent unskillful awkward inept crude bungling amateurish maladroit

    ارجاع به لغت inexpert

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «inexpert» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inexpert

    لغات نزدیک inexpert

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه