با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Unskillful

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
( unskilled ) خام‌دست، غیرمتخصص، بی‌تجربه، بی‌مهارت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unskillful

  1. adjective Lacking the qualities, as efficiency or skill, required to produce desired results
    Synonyms: inapt, incapable, incompetent, inefficient, inept, inexpert, unskilled, unworkmanlike
  2. adjective Clumsily lacking in the ability to do or perform
    Synonyms: awkward, clumsy, inept, maladroit, gauche, bumbling, amateurish, botchy, inapt, heavy-handed, inexperienced, bungling, inexpert, menial, unartful, unskilled, butcherly
  3. adjective Lacking the required professional skill
    Synonyms: amateurish, dilettante, dilettantish, nonprofessional, unprofessional, unskilled

ارجاع به لغت unskillful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unskillful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unskillful

لغات نزدیک unskillful

پیشنهاد بهبود معانی