۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Unskilled

ˌʌnˈskɪld ˌʌnˈskɪld
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
خام‌دست، غیرمتخصص، بی‌تجربه، بی‌مهارت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- an unskilled worker
- کارگر ساده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unskilled

  1. adjective untrained
    Synonyms:
    inexperienced unqualified incompetent inadequate unable unskilled inept raw green inexpert uneducated unschooled undeveloped unequipped unproficient not up to awkward unhandy untalented

ارجاع به لغت unskilled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unskilled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unskilled

لغات نزدیک unskilled

پیشنهاد بهبود معانی