Unschooled

ənˈskuːld ˈʌnˈskuːld
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
مدرسه‌نرفته، تعلیم‌نگرفته، کارآموزی‌نکرده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unschooled

  1. adjective Without education or knowledge
    Synonyms: uneducated, ignorant, untaught, illiterate, naive, untrained, unlearned, untutored, green, nescient, uninstructed, uninformed, amateur, unlettered

ارجاع به لغت unschooled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unschooled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unschooled

لغات نزدیک unschooled

پیشنهاد بهبود معانی