آخرین به‌روزرسانی:

Untutored

ʌnˈtuːt̬ərd ʌnˈtjuːtəd

معنی

adjective

ناآموخته، ساده، زود‌باور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد untutored

  1. adjective untaught
    Synonyms:
    uneducated ignorant unlearned unschooled uninstructed illiterate naive unread natural
  1. adjective ignorant
    Synonyms:
    unaware unwitting simple

ارجاع به لغت untutored

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «untutored» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/untutored

لغات نزدیک untutored

پیشنهاد بهبود معانی