فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Heavy-handed

ˌhevɪˈhændɪd ˌhevɪˈhændɪd

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

ناشی، دست‌وپاچلفتی، ناشیانه (رفتار)

The heavy-handed chef dropped the plates and made a mess in the kitchen.

سرآشپز دست‌وپاچلفتی بشقاب‌ها را انداخت و در آشپزخانه گند به بار آورد.

Sarah's heavy-handed attempts at painting

تلاش‌های ناشیانه‌ی سارا در نقاشی

adjective

ظالمانه، خشن، ستمگرانه (رفتار و سیاست و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

the government's heavy-handed policies

سیاست‌های ستمکارانه‌ی دولت

the heavy-handed punishment

مجازات ظالمانه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heavy-handed

  1. adjective strict
    Synonyms:
    severe harsh cruel oppressive coercive
  1. adjective awkward
    Synonyms:
    clumsy inept ungraceful bumbling

ارجاع به لغت heavy-handed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heavy-handed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heavy-handed

لغات نزدیک heavy-handed

پیشنهاد بهبود معانی