ناشی، دستوپاچلفتی، ناشیانه (رفتار)
The heavy-handed chef dropped the plates and made a mess in the kitchen.
سرآشپز دستوپاچلفتی بشقابها را انداخت و در آشپزخانه گند به بار آورد.
Sarah's heavy-handed attempts at painting
تلاشهای ناشیانهی سارا در نقاشی
ظالمانه، خشن، ستمگرانه (رفتار و سیاست و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the government's heavy-handed policies
سیاستهای ستمکارانهی دولت
the heavy-handed punishment
مجازات ظالمانه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «heavy-handed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heavy-handed